به گزارش همشهری آنلاین،لوریس چکناواریان آهنگساز برجسته و یک رهبر ارکستر تواناست. او در کارنامهاش آثار مختلفی دارد که بخشی از آن به موسیقی فیلم برمیگردد. بهبهانه زادروزش در ۲۱مهرماه سال ۱۳۹۷ با او صحبت کردیم و گفتوگویی در زمینه موسیقی فیلم انجام دادم و از دلایل کمشدن موسیقی فیلمهایش پرسیدم.
سینما برایتان چگونه آغاز شد و چطور به موسیقی فیلم رسیدید؟
پدرم در حدود ۸۰-۹۰ سالن سینما ساخته و من واقعا در سینما بزرگ شدهام و بخشی از خاطرات کودکیام با سینما گره خورده است. این موضوع باعث علاقه زیادم به سینما شد. زمانیکه در دهه چهل خورشیدی از آکادمی وین فارغالتحصیل شدم و به ایران بازگشتم، به من پیشنهاد شد که موسیقی فیلم بنویسم. من که هم تحصیلکرده موسیقی بودم و هم سابقه آشنایی با سینما داشتم، اولین کارهایم در زمینه موسیقی فیلم در مستندهایی از خسرو سینایی و منوچهر طیاب بود. بعد از آن، فعالیتهای دیگری در زمینه موسیقی فیلمهای داستانی انجام دادم و با هژیر داریوش فیلم «بیتا» و با امیر نادری در «تنگسیر» همکاری کردم. آن موقع مستندها با حمایت وزارت فرهنگوهنر ساخته میشد و من مستندهای زیادی در سینما کار کردم، فکر میکنم اولین فیلم سینمایی داستانی من «جدال در آفتاب» بود که متن موسیقیاش را نوشتم. این فیلم محصول کشورهای مختلفی ازجمله ایتالیا و وزارت فرهنگوهنر بود که در دهه چهل (۱۹۶۲) ساخته شد.
موسیقی «بیتا» با سازهای ایران نوشته شد. این تاکید از کجا آمد؟
موسیقی این فیلم اولین کاری بود که با سازهای ایرانی نواخته شد و بعد از آن در فیلم «تنگسیر» موسیقی متن ساختم. من در زمینه موسیقی فیلم در سینما بیش از دو ـ سه کار انجام ندادم. بیشتر موسیقیهای فیلم من در فیلمهای مستند بوده است.
چه تفاوتی بین موسیقی فیلم مستند و داستانی است؟
موسیقی فیلم مستند بیشتر در خدمت ارائه فضای کلی آن اثر است. مثلا تصور کنید در یک فیلم مستند اقلیمهای مختلف طبیعی نشان داده میشود؛ این وظیفه موسیقی متن است که این تصاویر را در یک بافت و روایت موسیقایی کنار هم قرار دهد و به آن معنای منسجمی ببخشد. اما فیلم سینمایی به دنبال نشاندادن یک روایت داستانی است و تمام تلاش آهنگساز، نویسنده و کارگردان تاکید روی خط اصلی قصه است. به نظر من موسیقی فیلم مستند و داستانی تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند غیر از اینکه داستان در فیلم سینمایی اهمیت بیشتری دارد.
بعدها فعالیتتان در سینما کمتر شد. چرا؟
تا اول انقلاب مستندها و فیلمهای داستانی متفاوت و متعددی را کار کردم، اما بعد از انقلاب در هیچ فیلمی موسیقی متن نساختم. تنها استثنای آن سریالی بود که نادر طالبزاده با عنوان «بشارت مسیح» درباره زندگی حضرت مسیح (ع) برای تلویزیون ساخت. بعد در هیچ فیلم دیگری موسیقی نساختم.
چرا نساختید؟
دلیل آنکه با فیلمهای سینمایی کار نکردم، به مسئله بودجه تولید و ساخت برمیگشت. چون پروژههای سینمایی، بودجه کافی برای ساخت موسیقی ارکسترال که نوازندگان و گروه گستردهای دارد در اختیار ندارد. علاوه براین، ما در ایران ارکستر سمفونیکی نداریم که بتواند موسیقی باکیفیتی تولید کند که قابل استفاده روی تصاویر فیلم باشد. موسیقی فیلم نادر طالبزاده با ارکستر ارمنستان ضبط شد که موسیقی خوب و باکیفیتی هم بود. چون ما موسیقی حرفهای و باکیفیت نداریم، من از نوشتن موسیقی متن فیلم صرفنظر کردم.
اما این علاقه به موسیقی فیلم در شما وجود دارد؟
اگر بودجه کافی در اختیار آهنگساز باشد که بتواند موسیقی را ضبط کند، موسیقی فیلم میسازم، چون به موسیقی فیلم علاقه دارم و ساخت موزیک در سینما اتفاق خوبی برای من است. زمانیکه از آکادمی وین فارغالتحصیل شدم و به ایران برگشتم؛ موسیقی به این مفهوم برای فیلمها ساخته نمیشد. اولین کاری که کردم سازهای ایرانی را مورد مطالعه قرار دادم و از استادان مختلف استفاده کردم. موسیقی فیلم «بیتا» با همکاری استاد فرامرز پایور و گروهشان اجرا شد. من اتودهای مختلفی زدم و موسیقی مورد نظرم را با سازهای ایرانی امتحان میکردم. در آن زمان تمام موسیقیها تکصدایی (monotone) بود و هنوز موسیقی چند صدایی (polyphony) که در دنیا رایج است در ایران ساخته نشده بود. من در این فیلم برای اولین بار تکنیک پلی فونی روی سازهای ایرانی را شروع کردم. همین اتفاق در قیلم «تنگسیر» افتاد و کمکم آن را تکمیل کردم تا باله سیمرغ رسید.
همکاریتان با امیرنادری چطور پیش آمد؟
برای فیلم «تنگسیر» دعوت شدم تا موسیقی آن را بنویسم. از فضای فیلم خوشم آمده بود و واقعا تحتتاثیر قرار گرفتم. خوشحالم که این فیلم موفق بود و موسیقی آن شنیده شد. آن موقع او جوان بود. در هنر مسئله پیر و جوان مطرح نیست و مهم نوع و شیوه کارهنری افراد است. وقتی اثر خوبی میبینید اصلا نمیپرسید خالق آن پیر است یا جوان.
براساس فیلمنامه موسیقی میسازید یا فیلم؟
من حتما تصاویر فیلم را باید ببینم تا برای آن موسیقی بسازم. ممکن است فیلمنامه را بخوانم، اما اجرای آن فیلمنامه برایم اهمیت دارد. هیچ فیلمنامهای صددرصد مطابق با فیلم نیست. نوشتههای فیلم باید به حرکت دربیایند تا تصاویر عینیت پیدا کنند.
بین اپرا و موسیقی فیلم چه اندازه تفاوت است؟ «رستم و سهراب» یا «خسرو و شیرین» هم روایتمحور هستند.
«رستم وسهراب» یک اپراست و با فضای آثار سینمایی تفاوت دارد. «خسرو و شیرین» هم داستانی است که با موسیقی نقل میشود. نوشتن اپرا بسیار دشوار است، برای همین موسیقی اپرایی بیست سال طول کشید، ولی «خسرو و شیرین» هیچ ارتباطی با موسیقی فیلمهای سینمایی نداشت. این موسیقی تحتتاثیر شعر پیش میرود.
موسیقی فیلم باکلام و بیکلام به ذائقه آن جامعه ربط دارد؟
موسیقی فیلم با کلام و بیکلام نوشته میشود. این انتخاب بسته به نوع فیلم است. در سینمای ایران بیشتر از خوانندههای مشهور استفاده میشود تا تماشاگران را به سالن سینما بکشاند. عموما ذائقه ایرانیها با موسیقی خواننده محور هماهنگتر است.
نظر شما